- ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۴
دیشب بعد از شام یه فیلمی رو میدیدم .همسرم یهو بغلم کرد وبوسه بارونم کرد بعد بهم گفت:
تو بهترین همسری هستی که یه مرد میتونه داشته باشه.
بهم گفت ادمهایی مثل تو خیلی کمند اما یکی از این کم ها قسمت من شده
حرفهاش هیچوقت یادم نمیره
دیشب بعد از شام یه فیلمی رو میدیدم .همسرم یهو بغلم کرد وبوسه بارونم کرد بعد بهم گفت:
تو بهترین همسری هستی که یه مرد میتونه داشته باشه.
بهم گفت ادمهایی مثل تو خیلی کمند اما یکی از این کم ها قسمت من شده
حرفهاش هیچوقت یادم نمیره
دیشب خونه پدر شوهرم بودم.
خواهر شوهرامم بودن.
شام خوردیم و سفررو من تمیز کردم.خواهر شوهر کوچیکه رفت ظرفا رو شست.
منم نشستم پای سریال .مادر شوهرجان همش بزرگه رو صدا میزد بر کمک کوچیکه اونم هی موکول میکرد به بعدا
آخرم پا شد رفت بشوره.یک غری زد و زیر لب ی چی گفت که نفهمیدم
ولی فهمیدم منظورش به من بود
آخر شبم که شوهرم برگردوند منو
نه من چیزی گفتم نه اون
بارها بهش گفتم من خونه خودمون کار نکردم واسه مامانم ..پس توقع نا بجا ازم نداشته باش
والا
بعضی مادر شوهرا انسانهای فاقد شعور و درک هستند..
مادر شوهر شما چطور؟؟؟
بازم عروسی
حالا من چه گلی به سرم بگیرم با این ابروهای دراومده و سیبیل پاچه بزی و موهای دورنگ و لباس نداشته .حالا کادو چی بدیم.
عروسی همکار شوهره.از همکارا فقطشوهرم رو دعوت کرده.منم خیلی اینا رو دوسشون دارم.خیلی ادم های صاف و صادق و ساده و یکرویی هستند...یعنی اینکه دلم نمیاد بپیچونم.
شوهر هم که ماشاله اصلا مگه یه عروسی رو رد میده.
تو این وضعیت کفگیر ته قابلمه کادوشون رو چی بدیم....
از صبح تو شرکت دارم فکر میکنم چی بپوشم.ولی فکر کنم خیلی بهمون خوش بگذره.فکر کنم عروسیشون زیاد شلوغ نیست و فقط فامیلهای نزدیکه.
از صمیم قلب خوشحالم دارند عروسی میکنند.
حالا من امشب چی بپوشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///
وقتی دختری دغدغه ی اصلیت اینه که ناهار و شام مامان چی پخته
وقتی زنی دغدغت اینه چی بپزی
من فعلا دخترم و در آستانه ی زن شدن و بعد آن مادر شدن
پارسال ازدواج کردم با کسی که دوسش دارم صرفا نه عشق
اگه فرصت کردم ماجراهای خواستگاری و آشنایی رو مینویسم
من هم درس میخونم و هم شاغلم
میخام داشته باشمشون
ارسال نظرات بسته است و فقط واسه این پست باز میذارم
واسه خودم مینویسم
شمام اگه میخونی اشکال نداره
از هرگونه لینک کردن و لینک شدن خودداری میکنم